“زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود
زندگی جذبه دستی است که می چیند
زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است

زندگی بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است

*********************************

من تو زندگیم خیلی چیزا از خدا می خواستم که بهم نداد و نمی دانم دلیلش چی بود فقط باید حسرت بخورم ولی میگن مصلحت خداست حال باید زندگی کرد خواه با امید خواه بدون امید