۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

فندک تب دار

خطِ رو پیشونیم چشمای بارونیم دستای لرزونم پاهای بی جونم
روحِ سرگردونم گلهای ایوونم حتی چوب سیگارم فندکِ تب دارم دوست دارم برگردی

خنده ی غمگینم پلکای سنگینم الکلِ تو خون م خونه ی زندونم
خونه ی متروکم گلهای گلدونم بار روی دوشم شونه ی داغونم
دوست دارم برگردی دوست دارم برگردی


تو احدی که با من بسته بودی مگر بحرِ شکستن بسته بودی
تو سنگین دل چرا از روز اول نگفتی دل به رفتن بسته بودی , نگفتی دل به رفتن بسته بودی

 

بغضای پنهونم چشمایِ گریونم حالِ خوبو بدمو به چشات مدیونم
بغضای پنهونم چشمایِ گریونم حالِ خوبو بدمو به چشات مدیونم
خیلی دلتنگِ توام نمیخوای برگردی

 

 

 

۲۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا ..

شاید...

رفت تو نگاش حسی نداشت
دلمو تنها گذاشت جای هیچ حرفی نذاشت
رفت به هوام عادت نکرد دیگه دنبالش نگرد
دل من دنیای درد
شاید اون یکی دیگه رو دوست داره
که نشد بهم بگه آره نتونست به روم بیاره
شاید تب عشق من زیادی بود
واسه اون یه حس عادی بود
که تونست تنهام بذاره

۱۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا ..