مغرور،ولی دست به دامان رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم،تو چه کردی؟
«تنهایی و رسوایی» ، «بی مهری و آزار»
ای عشق،ببین من چه کشیدم تو چه کردی
فاضل نظری
حال من خوب نیست
نه آنکه بگویم مریض شده ام
نه!
فقط تورا کم دارم.
کجایی حالِ خوبِ اولین دیدار؟
امشب از حسین تو را خواستم....
امید دارم
حسین جان به تو را به دخترت رقیه قسم میدم.
لحظه ای پیامی از یکی میبینی که در شرف.......... دیووونه کننده است
یهویی گریه ام می گیرد و گریه ات تمومی نداره و همه خاطره هام تداعی میشه و اون لحظه برای من یعنی عمق فاجعه بود من برایش غریبه شدم اصن باورم نمیشد
یعنی سخته ها یکی رو دوست داشته باشی و عاشقش باشی و از دستش بدی واقعا برای خودم متاسفم
خیلی خیلی تنها شدم اما نمیدونم چرا نگذاشتن بهش برسم
و الان دیر شده ولی نمیتونم واقعا نمیتونی
همه رویاهام و آرزوهام همه نابود شدن
ولی بازم هم میخوامش اما رفت ........
ولی نمیدانم چرا امید دارم.....
پوووووف خوشبخت بشه ان شا الله
ولی من چه فرشته ای از دست دادم
عزیزم هنوز می یایی تو خوابم تو شبای پرستاره هنورم میگم خدایا کاش برگردی دوباره و دلم گرفته میدونم که میدونی چرا
هعی خدا
دل به غم سپرده ام در عبور سال ها
زخمی از زمانه ها خسته از خیال ها
چون حکایتی مگو رفته ام ز یاد ها
برگ بی درختمه در مسیر باد ها
نه صدای نه سکوتی
نه درنگی نه نگاهی
نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی
نیشها و نوشها چشیده ام
بس روا و نا روا شنیده ام
هرچه داغ را به دل سپرده ام
هرپه درد را به جان خریده ام
در مسیر باد ها
هرچه داغ را به دل سپرده ام
هرپه درد را به جان خریده ام
نه صدای نه سکوتی
نه درنگی نه نگاهی
نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهیچ