امشب یه غم تو دلمه که باز اصلا ته نداره یادش کاری میکنه که چشام تا خود صب بباره
هر کی یه روز اومد توی دل من فرداش رفت قلبی که یه عمری به من داده بودو برداشت رفت
بی قراره دلم بی تو آروم نداره نگم برات هوای شهر وقتی که نیستی حس و حال نداره یه بیماره
رفتی واسم خوشی ساعتی شد عشقت واسه من چه قیمتی شد
چقد بعد رفتنت به این دلم بی حرمتی شد …
بد کردی به دلم چیزی نمونده توی دلم
هر چی دیدم بت خندیدم هی به روت نیاوردم که نگی وسواسه
نپرسیدی از خودت دلم رو کی به جز تو حساسه
بد کردی به دلم چیزی نمونده توی دلم